[صفت]

staggering

/ˈstæɡərɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more staggering] [حالت عالی: most staggering]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرسام‌آور

معادل ها در دیکشنری فارسی: سرسام‌آور
مترادف و متضاد astounding
  • 1.He earns a staggering amount of money.
    1. او مبلغ سرسام‌آوری پول دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان