[اسم]

stalking

/ˈstɔːkɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تعقیب مزاحمت

  • 1.An undercover detective said ‘Stalking has become a problem that we must take seriously.’
    1. یک کارآگاه مخفی گفت "مزاحمت یک مشکل بزرگی شده است که باید جدی گرفته شود."
  • 2.the deer stalking season
    2. فصل تعقیب آهو
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان