[فعل]

to subsidize

/ˈsʌbsɪdaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: subsidized] [گذشته: subsidized] [گذشته کامل: subsidized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کمک مالی کردن کمک‌هزینه دادن، یارانه دادن، سوبسید دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: سوبسید دادن
مترادف و متضاد fund
  • 1.The housing projects are subsidized by the government.
    1. دولت کمک‌هزینه پروژه‌های مسکن‌سازی را داده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان