[اسم]

theater

/ˈθiətər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تئاتر

معادل ها در دیکشنری فارسی: تئاتر تماشاخانه سالن تئاتر
  • 1.I used to go to the theater every week.
    1. من در گذشته هر هفته به تئاتر می‌رفتم.
The city theater
تئاتر شهر

2 سینما

معادل ها در دیکشنری فارسی: سینما
مترادف و متضاد movie theater
  • 1.I'm going to the theater this evening.
    1. قرار است امشب به سینما بروم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان