1.
There have been a lot of accidents on this road.
1.
تصادفهای زیادی در این جاده بوده است [اتفاق افتاده است].
2.
There's not much room in the back of the car.
2.
فضای زیادی در عقب اتومبیل نیست [وجود ندارد].
is/are/was/were/have been there
[حالت سوالی وجود داشتن]
Is there any milk?
آیا شیر هست؟
there seemed to be...
بهنظر وجود داشتن...
There seemed to be no doubt about it.
به نظر هیچ شکی درباره آن وجود نداشت.
there comes...
چیزی رسیدن
There comes a point where you give up.
آدم به نقطهای میرسد که امیدش را از دست میدهد.
there remains...
چیزی باقی ماندن
There remains the problem of finance.
مشکل مالی باقی میماند.
there once was ...
زمانی [روزی روزگاری] ... وجود داشت
There once was a poor farmer who had four sons.
روزی روزگاری مزرعهدار فقیری بود که چهار پسر داشت.
to be there
(موجود/دردسترس) بودن
The money's there if you need it.
پول هست اگر نیاز داری.
کاربرد قید there به معنای وجود داشتن
قید there در فارسی به معنای "وجود داشتن" است.
- برای بیان یک اتفاق و یا وجود چیزی از این قید استفاده میشود. گاهی به دردسترس بودن چیزی نیز اشاره دارد. مثال:
".There's a restaurant at the end of the street" (یک رستوران در انتهای این خیابان هست [وجود دارد.] )
"?Is there any milk" (آیا شیر هست؟)
1.I went to the party but I didn't know anyone there.
1.
من به مهمانی رفتم، اما کسی را آنجا نمیشناختم.
2.There it is—just behind the chair.
2.
آنجاست؛ درست پشت صندلی.
over there
آنجا
Your bag's over there by the door.
کیف تو آنجا کنار در است.
to get there
به آنجا رسیدن
We'll never get there in time!
ما هرگز بهموقع به آنجا نمیرسیم!
to be almost there
تقریبا دیگر به آنجا رسیدن
We're almost there.
تقریبا دیگر به آنجا رسیدیم.
to get there and back
به آنجا رفتن و برگشتن
Can I get there and back in a day?
آیا میتوانم یکروزه به آنجا بروم و برگردم؟
کاربرد قید there به معنای آنجا
قید there در فارسی به معنای "آنجا" است. برای اشاره به مکان و یا موقعیتی، میتوان از قید there استفاده کرد. مثال:
".I hope we get there in time" (امیدوارم بهموقع به آنجا برسیم.)
".Your bag's over there by the door" (کیف تو آنجا کنار در است.)
3
[برای جلب توجه و صدا کردن]
there
[برای جلب توجه و صدا کردن]
1.
Hello, there!
1.
سلام، به تو!
2.
You there! Come back!
2.
تو که آنجایی! برگرد!
there, there
[برای آرام کردن گریه کودک]
There, there! Never mind, you'll soon feel better.
نازی، نازی! غصه نخور، زود بهتر میشوی.
توضیح درباره قید there
قید there در این کاربرد برای جلب کردن توجه کسی که میخواهیم با او صحبت کنیم، استفاده میشود. معمولا بعد از آن از علامت تعجب استفاده میکنیم.
4
در آن باره
در آن لحظه
1.‘I feel…’ There she stopped.
1.
«احساس میکنم...» در آن لحظه دست از حرف زدن برداشت.
2.I don't agree with you there.
2.
من در آن باره با تو موافق نیستم.
توضیح درباره قید there
قید there در این کاربرد بهمعنای یک نقطه خاص در یک داستان، روایت، بحث و ... است.
[حرف ندا]
there
/ðer/
5
دیدی!
دیدی گفتم!
1.There now! What did I tell you?
1.
دیدی گفتم! چی به تو گفته بودم؟
2.There! That didn't hurt too much, did it?
2.
دیدی! آنقدرها هم درد نداشت، مگر نه؟
3.There! You've gone and woken the baby!
3.
دیدی گفتم! رفتی و بچه را بیدار کردی!
توضیح درباره حرف ندای there
حرف ندای there هنگامی بهکار میرود که فرد بخواهد به مخاطبش بگوید که درباره چیزی درست فکر میکرده و حق با او بوده است ولی او حرفش را گوش نداده است؛ یا اینکه میخواهد به او بگوید که از دستش ناراحت است.