[فعل]

to throw up

/θroʊ ʌp/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: threw up] [گذشته: threw up] [گذشته کامل: thrown up]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بالا آوردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: استفراغ کردن عق زدن قی کردن
مترادف و متضاد vomit
  • 1.He threw up his breakfast all over the back seat of the car.
    1. او صبحانه‌اش را تماماً روی صندلی پشتی ماشین بالا آورد.
  • 2.I spent the night throwing up.
    2. من تمام شب را بالا آوردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان