[جمله]

throw cold water on something

/θroʊ koʊld ˈwɔtər ɑn ˈsʌmθɪŋ/

1 آب سردی روی چیزی ریختن دلسرد کردن

مترادف و متضاد dash cold water on something discourage forbid pour cold water on something
  • 1.When my boss said I couldn't work on the project anymore, he threw cold water on my plans.
    1. وقتی رئیسم گفت نمی تواند دیگر روی پروژه کار کند، آب سردی روی برنامه های من ریخت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان