Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خود را به دست و پای کسی انداختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
throw oneself at someone's feet
/θroʊ ˌwʌnˈsɛlf æt ˈsʌmˌwʌnz fit/
1
خود را به دست و پای کسی انداختن
کامل تسلیم کسی شدن
informal
1.Do I have to throw myself at your feet in order to convince you that I'm sorry?
1. آیا من باید خودم را به دست و پایت بیندازم که باور کنی متاسفم؟
تصاویر
کلمات نزدیک
throw one's guts up
throw on
throw off
throw money at something
throw in the towel
throw oneself into something
throw out
throw someone in the slammer
throw someone to the wolves
throw up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان