[فعل]

to toughen

/ˈtʌfn/
فعل گذرا
[گذشته: toughened] [گذشته: toughened] [گذشته کامل: toughened]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سفت کردن سفت و سخت کردن

  • 1.The government is toughening antidrug laws.
    1. دولت دارد قوانین مبارزه با مواد مخدر را سفت و سخت می‌کند.
  • 2.Weight lifting will help toughen those muscles of yours.
    2. وزنه‌برداری کمک می‌کند ماهیچه‌هایت سفت شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان