[اسم]

travail

/trəˈveɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مشقت کار طاقت فرسا، درد زایمان

مترادف و متضاد hardship labor
  • 1.a woman in travail
    1. زنی که درد زایمان دارد.
  • 2.an advice for those who are in great sorrow and travail.
    2. یک نصیحت برای آنهایی که در اندوه و مشقت شدید هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان