[فعل]

to trounce

/traʊns/
فعل گذرا
[گذشته: trounced] [گذشته: trounced] [گذشته کامل: trounced]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کاملاً شکست دادن شکست سختی دادن

  • 1.Brazil trounced Italy 5–1 in the final.
    1. برزیل در فینال 5-1 ایتالیا را سخت شکست داد.

2 شدیداً سرزنش کردن سخت تنبیه کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان