[اسم]

virus

/ˈvaɪrəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ویروس (رایانه)

  • 1.My computer has been acting strangely, and I suspect it's a virus.
    1. رایانه من رفتار عجیبی داشته است و به گمانم ویروس است.

2 ویروس

معادل ها در دیکشنری فارسی: ویروسی ویروس
a flu virus
ویروس آنفلوآنزا
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان