Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ویروس (رایانه)
2 . ویروس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
virus
/ˈvaɪrəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ویروس (رایانه)
1.My computer has been acting strangely, and I suspect it's a virus.
1. رایانه من رفتار عجیبی داشته است و به گمانم ویروس است.
2
ویروس
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ویروسی
ویروس
a flu virus
ویروس آنفلوآنزا
تصاویر
کلمات نزدیک
virulent
virtuous
virtuoso
virtuosity
virtue
vis-à-vis
visa
visage
viscera
viscid
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان