[عبارت]

work like a dog

/wɜrk laɪk ə dɔg/

1 مثل سگ کار کردن به شدت زحمت کشیدن

  • 1.I worked like a dog on this project, so I hope I'm going to get the credit for it.
    1. من روی این پروژه مثل سگ کار کردم، برای همین امیدوارم به خاطرش نمره خوبی بگیرم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان