[اسم]

der Tag

/taːɡ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Tage] [ملکی: Tag(e)s]

1 روز

مترادف و متضاد Kalendertag
  • 1.Die sieben Tage der Woche ist es geöffnet.
    1. هفت روز هفته باز است.
  • 2.Ein Tag besteht aus 24 Stunden.
    2. یک روز از 24 ساعت تشکیل شده‌است.
  • 3.Sie steht jeden Tag zur gleichen Zeit auf.
    3. او هرروز در زمان مشابهی بیدار می‌شود.
ein regnerischer/hochsommerlicher/... Tag
یک روز بارانی/تابستانی/...
  • Es war ein regnerischer Tag.
    روز بارانی بود.
die Tage kürzer/länger/... werden
روزها کوتاه‌تر/بلندتر/... شدن
  • Die Tage werden kürzer und etwas kühler.
    روزها دارند کوتاه‌تر و کمی خنک‌تر می‌شوند.
ein schöner/ereignisreicher/... Tag
یک روز زیبا/پرحادثه/...
  • Heute ist ein schöner Tag.
    امروز روز زیبایی است.
Guten Tag!
روز بخیر!
Tag des Kindes/der Briefmarke/...
روز کودک/روز تمبر/...
  • Heute, am 5. Oktober, ist der Internationale Tag des Kindes.
    امروز، 5 اکتبر، روز جهانی کودک است.
Tag der Deutschen Einheit
روز وحدت آلمان
  • Es ist der Tag der Deutschen Einheit.
    امروز روز وحدت آلمان است.
eines Tages
یک روزی
  • Du könntest eines Tages Königin werden.
    تو می‌توانی یک روزی ملکه شوی.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان