خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فراوانی
[اسم]
die Fülle
/ˈfʏlə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: füllen]
[ملکی: fülle]
1
فراوانی
وفور
مترادف و متضاد
Reichtum
Überfülle
Vielfalt
eine Fülle von etwas (Pl)/eine Fülle + Gen (Pl)
مقدار [تعداد] زیادی از چیزی
Er schmückte seine Rede mit einer Fülle literarischer Zitate
او سخنرانیاش را با تعداد زیادی از نقل قول زیبا ساخت.
die Fülle + Gen
فراوانی [وفور]
Frei und ungebunden steht er der Fülle des Lebens gegenüber und hat doch keine Ahnung, wo er ist.
فراوانی (در) زندگی، آزاد و رها در مقابل او قرار گرفته بود و اما او هیچ اطلاعی نداشت که کجاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
führung
führerscheintourismus
führerscheinprüfung
führerscheinklasse
führerschein
füllen
füller
füllfederhalter
füllig
füllung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان