خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متولد
[صفت]
geboren
/ɡəˈboːrən/
غیرقابل مقایسه
1
متولد
زادهشده
1.Der 1953 in Berlin geborene Autor ist Jurist.
1. نویسنده زادهشده در سال 1953 در برلین حقوقدان است.
2.In Europa geborene und ausgebildete Forscher arbeiten außerhalb der Europäischen Union.
2. محققین متولدشده و آموزشدیده در اروپا در خارج از اتحادیه اروپا کار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
gebogen
geblüt
geblümt
geblichen
geblasen
geboren sein
geboren werden
geborgen
geborgenheit
geborsten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان