1 . دلیل 2 . مناسبت
[اسم]

der Anlass

/ˈanˌlas/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Anlässe] [ملکی: Anlasses]

1 دلیل علت

مترادف و متضاد Anstoß Grund Ursache
  • 1.Alles ist gut, es besteht kein Anlass zur Sorge.
    1. همه چیز خوب است، دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
  • 2.Was war der Anlass eures Streits?
    2. دلیل دعوای شما چه بود؟

2 مناسبت رویداد

مترادف و متضاد ereignis gelegenheit
  • 1.Für diesen Anlass wurde ich als Sprecherin gewählt.
    1. برای این رویداد [مراسم] من به‌عنوان سخنران انتخاب شدم.
  • 2.Nichts kann diesen Anlass verderben.
    2. هیچ‌‌چیز باعث خراب شدن این مناسبت نمی‌تواند شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان