خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرمنتظره
2 . گستاخانه
[صفت]
abrupt
/əˈbrʌpt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more abrupt]
[حالت عالی: most abrupt]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غیرمنتظره
ناگهانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ناگهانی
غیرمنتظره
مترادف و متضاد
sudden
unexpected
gradual
unhurried
1.There was an abrupt change in the weather.
1. یک تغییر غیرمنتظره در آب و هوا به وجود آمد.
2
گستاخانه
خشن، بیادب، بیادبانه
1.I’m sorry for being so abrupt with you.
1. متأسفم که اینقدر (زیاد) با شما خشن بودم.
an abrupt manner
رفتاری گستاخانه
تصاویر
کلمات نزدیک
abrogation
abrogated
abrogate
abroad
abridgment
abrupt end
abruption
abruptly
abruptness
abscess
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان