خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در حقیقت
[قید]
admittedly
/ədˈmɪt.əd.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در حقیقت
بهراستی، درواقع
1.Admittedly, I could have tried harder.
1. در حقیقت میتوانستم بیشتر تلاش کنم.
2.Admittedly, it is rather expensive, but you don't need to use much.
2. درواقع، نسبتاً گران است، اما لازم نیست زیاد استفاده کنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
admittance
admit
admission fee
admission
admissible
admixture
admonish
admonishment
admonition
adnate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان