خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داور
[اسم]
arbiter
/ˈɑːrbɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
داور
حکم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حکم
مترادف و متضاد
judge
1.The government will be the final arbiter in the dispute.
1. دولت داور نهایی این مشاجره خواهد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
arbalest
aramaic
aragonese
arachnophobia
arachnid
arbitrarily
arbitrary
arbitrary decision
arbitrate
arbitration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان