1 . داور
[اسم]

arbiter

/ˈɑːrbɪtər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 داور حکم

معادل ها در دیکشنری فارسی: حکم
مترادف و متضاد judge
  • 1.The government will be the final arbiter in the dispute.
    1. دولت داور نهایی این مشاجره خواهد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان