خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشه ور
2 . پیشهوری
[اسم]
artisan
/ˈɑrtəzən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشه ور
صنعت گر
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افزارمند
پیشهور
صنعتگر
مترادف و متضاد
craftsman
1.local artisans
1. پیشه وران محلی
[صفت]
artisan
/ˈɑrtəzən/
غیرقابل مقایسه
2
پیشهوری
صنعتگری
تصاویر
کلمات نزدیک
artillery
artificially
artificial respiration
artificial intelligence
artificial insemination
artist
artiste
artistic
artistic director
artistically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان