[اسم]

artillery

/ɑːɹtˈɪlɚɹi/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 توپخانه

معادل ها در دیکشنری فارسی: توپخانه
  • 1.The 47th Artillery fired on rebels camped in the city center.
    1. توپخانه چهل و هفت، بر سر شورشیانی که در مرکز شهر اردوگاه زده بودند، شلیک کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان