1 . ضرب و شتم
[اسم]

assault and battery

/əˈsɔlt ænd ˈbætəri/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ضرب و شتم ضرب و جرح

معادل ها در دیکشنری فارسی: ضرب و جرح
  • 1.He was found guilty of assault and battery.
    1. او متهم به ضرب و شتم شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان