[اسم]

assailant

/əˈseɪlənt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مهاجم ضارب، حمله کننده

معادل ها در دیکشنری فارسی: مهاجم ضارب متعدی متجاوز
مترادف و متضاد attacker
  • 1.He was immune to the criticisms of his assailants.
    1. او از انتقاد های حمله کننده هایش مصون بود.
  • 2.The alleged assailants appeared in court.
    2. مهاجان متهم در دادگاه ظاهر شدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان