Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ترور کردن (سیاسی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to assassinate
/əˈsæsəˌneɪt/
فعل گذرا
[گذشته: assassinated]
[گذشته: assassinated]
[گذشته کامل: assassinated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترور کردن (سیاسی)
به قتل رساندن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ترور کردن
1.John F. Kennedy was assassinated in 1963.
1. "جان اف کندی" در سال 1963 ترور شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
assassin
assailant
assail
ass
aspiring
assassination
assault
assault and battery
assay
assegai
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان