خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تالار کنفرانس
[اسم]
auditorium
/ˌɔːdɪˈtɔːriəm/
قابل شمارش
[جمع: auditoriums]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تالار کنفرانس
سالن همایش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تالار
سالن
1.He stood at the back of the packed auditorium.
1. او در انتهای سالن کنفرانس پر ایستاد.
2.School assemblies are held in the auditorium.
2. جلسات مدرسه در تالار کنفرانس برگزار می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
auditor
audition
audit trail
audit
audiovisual
auditory
auditory nerve
audrey
auger
aught
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان