خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خصومت
[عبارت]
bad blood
/bæd blʌd/
1
خصومت
پدرکشتگی
1.There has always been a lot of bad blood between the two family.
1. همیشه بین دو خانواده خصومت زیادی وجود داشته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
bad
bactrian camel
bacterium
bacteriology
bacterial warfare
bad debt
bad egg
bad guy
bad language
bad luck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان