خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشرفت
[اسم]
breakthrough
/ˈbreɪk.θruː/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشرفت
کشف مهم
1.A major breakthrough in negotiations has been achieved.
1. پیشرفت بزرگی (مهمی) در مذاکرات به دست آمدهاست.
2.There will be a major breakthrough in cancer research.
2. بهزودی کشف مهمی در تحقیق درباره سرطان اتفاق خواهد افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
breakout
breaking point
breaking and entering
breakfast tv
breakfast
break-up
breakwater
bream
breast
breast cancer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان