Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . غمگین
2 . تهدیدکننده
3 . کرچ (مرغ)
[صفت]
brooding
/ˈbrudɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more brooding]
[حالت عالی: most brooding]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
غمگین
formal
dark, brooding eyes
چشمانی تیره و غمگین
2
تهدیدکننده
رعبآور
3
کرچ (مرغ)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرچ
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
brooder pneumonia
brooder
brood hen
brood bitch
brood
broodmare
broody
broody hen
brook
brook thistle
کلمات نزدیک
brood mare
brood
brooch
bronzed
bronze medal
broody
brook
brooklyn
brooks
broom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان