خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مالک یک شرکت بزرگ
[اسم]
captain of industry
/ˈkæptən ʌv ˈɪndəstri/
قابل شمارش
1
مالک یک شرکت بزرگ
مترادف و متضاد
capitalist
1.In a speech to captains of industry, she predicted economic growth of 3.5 percent next year.
1. در سخنرانی برای مالکین شرکت های بزرگ، او رشد اقتصادی 3.5 درصدی برای سال آینده پیش بینی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
captain general
captain
capt.
capsule
capstan
captaincy
caption
captious
captivate
captivated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان