خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هشداردهنده
2 . پنددهنده
[صفت]
cautionary
/kˈɔːʃənˌɛɹi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cautionary]
[حالت عالی: most cautionary]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
هشداردهنده
اخطاردهنده
1.Most observers were optimistic, yet some sounded a cautionary note.
1. بیشتر ناظرین خوشبین بودند، با این حال برخی لحنشان کمی هشداردهنده بود.
2
پنددهنده
آموزنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عبرتانگیز
a cautionary tale about the problems of buying a computer
یک داستان آموزنده درباره مشکلات خریدن کامپیوتر
تصاویر
کلمات نزدیک
caution
cautery
cauterize
cauterization
caustic soda
cautionary tale
cautious
cautiously
cavalcade
cavalier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان