1 . متقلب
[اسم]

cheater

/ˈʧitər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 متقلب

معادل ها در دیکشنری فارسی: فریبکار
مترادف و متضاد cheat
  • 1.Are you accusing me of being a cheater?
    1. آیا دارید من را متهم به متقلب بودن می کنید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان