Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . متقلب
[اسم]
cheater
/ˈʧitər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متقلب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فریبکار
مترادف و متضاد
cheat
1.Are you accusing me of being a cheater?
1. آیا دارید من را متهم به متقلب بودن می کنید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
cheat on someone
cheat
cheapskate
cheapness
cheaply
cheating
chechen
check
check email
check in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان