Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . رئیس قبیله
[اسم]
chieftain
/tʃˈiːftən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
رئیس قبیله
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خان
سالار
کدخدا
تصاویر
کلمات نزدیک
chiefly
chief technician
chief superintendent
chief petty officer
chief of staff
chiffchaff
chiffon
chigger
chignon
chigoe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان