Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کلارینت
[اسم]
clarinet
/ˌklɛrəˈnɛt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
کلارینت
قره نی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قرهنی
کلارینت
1.plying the clarinet is the love of my life.
1. نواختن کلارینت، عشق زندگی من است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clarifying
clarify
clarified butter
clarification
claret cup
clarinet section
clarinetist
clarinettist
clarion
clarion call
کلمات نزدیک
clarify
clarification
claret
clarence
clare
clarinetist
clarity
clark
clarkson
clary
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان