[اسم]

clarity

/ˈklɛrəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شفافیت وضوح

معادل ها در دیکشنری فارسی: وضوح شفافیت صفا
  • 1.clarity of expression
    1. شفافیت بیان
  • 2.Your written arguments lack clarity.
    2. استدلال های نوشتاری شما فاقد شفافیت است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان