Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پایین آمدن (از بلندی)
2 . استعفا دادن
[فعل]
to climb down
/klˈaɪm dˈaʊn/
فعل گذرا
[گذشته: climbed down]
[گذشته: climbed down]
[گذشته کامل: climbed down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پایین آمدن (از بلندی)
2
استعفا دادن
کنار رفتن
1.The government was forced to climb down last night over its handling of pensions.
1. دیشب دولت مجبور شد به خاطر (بد) مدیریت کردن مستمریها کنار رود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
climb up
climb the greasy pole
climb on
climb down
climb
climbable
climbdown
climber
climbing
climbing anchor
کلمات نزدیک
climb a mountain
climb
climax
climatology
climatic
climber
climbing
climbing frame
clime
clinch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان