Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خوشه
[اسم]
cluster
/ˈklʌstər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوشه
دسته، گروه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوشه
خوشهای
دسته
1.A cluster of grapes
1. خوشه ای انگور
2.a cluster of spectators
2. گروهی از تماشاچیان
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
clusia rosea
clusia major
clusia flava
clusia
clupeidae
cluster bomb
cluster bomblet
cluster headache
cluster of differentiation 4
cluster of differentiation 8
کلمات نزدیک
clunky
clunker
clunk
clumsy
clumsiness
cluster bomb
clustered
clutch
clutter
cluttered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان