خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیچیدگی
[اسم]
complication
/ˌkɑmpləˈkeɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیچیدگی
مشکل
مترادف و متضاد
complexity
difficulty
1.We want to sign the contract, but there are several complications.
1. ما میخواهیم قرارداد را امضا کنیم، اما چند مشکل وجود دارد.
A major complication
یک پیچیدگی اساسی [بزرگ]
تصاویر
کلمات نزدیک
complicated
complicate
compliantly
compliant
compliance
complicit
complicity
compliment
complimentary
compliments slip
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان