خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضربه مغزی شدن
[فعل]
to concuss
/kənˈkʌs/
فعل گذرا
[گذشته: concussed]
[گذشته: concussed]
[گذشته کامل: concussed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ضربه مغزی شدن
ضربه خوردن (به سر)
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
concurrently
concur
concrete vibrator
concrete screw
concrete saw
condemn
condemnatory
condemning
condense
condensed milk
کلمات نزدیک
concurrent
concurrence
concur
concupiscent
concupiscence
concussed
concussion
condemn
condemnation
condemned
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان