خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنش
[اسم]
condemnation
/ˌkɑndəmˈneɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سرزنش
اتهام، نکوهش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ملامت
لعنت
مترادف و متضاد
censure
1.strong condemnation
1. سرزنش جدی
تصاویر
کلمات نزدیک
condemn
concussion
concussed
concuss
concurrent
condemned
condensation
condense
condensed
condensed milk
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان