خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دائم
2 . ثابت
3 . عدد ثابت
[صفت]
constant
/ˈkɑn.stənt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more constant]
[حالت عالی: most constant]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دائم
مدام، پیوسته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پیوسته
دایم
همیشگی
مداوم
مدام
1.He's in constant trouble with the police.
1. او دائم با پلیس مشکل دارد.
2.These machines are in constant use.
2. این دستگاهها مدام درحالاستفاده هستند.
2
ثابت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ثابت
خللناپذیر
constant speed
سرعت ثابت
[اسم]
constant
/ˈkɑn.stənt/
قابل شمارش
3
عدد ثابت
مقدار ثابت، پایا
specialized
مترادف و متضاد
variable
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
constabulary
conspire
conspicuously
conspicuous
consomme
constantly
constellation
consternation
constituent
constitute
کلمات نزدیک
constancy
constance
constabulary
constable
conspire
constantine
constantly
constantly remind
constellation
consternation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان