خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (اتاق) دادگاه
[اسم]
courtroom
/ˈkɔrˌtrum/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
(اتاق) دادگاه
1.I saw her in the courtroom for the first time.
1. برای اولین بار او را در (اتاق) دادگاه دیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
courting
courthouse
courteously
courteous
court order
courtship
couscous
cousin
cousin-german
couture
کلمات نزدیک
courtney
courtly
courtier
courthouse
courtesy call
courtship
courtyard
couscous
cousin
couth
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان