خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معاشقه
[اسم]
courtship
/ˈkɔrˌʧɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
معاشقه
دوران نامزدی، دوران عشقبازی
مترادف و متضاد
engagement
romance
1.he married his wife after a long courtship.
1. او پس از معاشقه ای طولانی با همسرش ازدواج کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
courtroom
courting
courthouse
courteously
courteous
couscous
cousin
cousin-german
couture
couturier
کلمات نزدیک
courtroom
courtney
courtly
courtier
courthouse
courtyard
couscous
cousin
couth
couture
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان