خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرقه مذهبی
[اسم]
cult
/kʌlt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرقه مذهبی
مکتب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرقه
1.Their daughter joined a cult.
1. دختر آنها عضو یک فرقه مذهبی شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
culprit
culpable homicide
culpable
culpability
culmination
cult following
cultivate
cultivated
cultivation
cultivator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان