خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احمق
[صفت]
daft
/dæft/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: dafter]
[حالت عالی: daftest]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احمق
ابله، خنگ، ابلهانه، احمقانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرفت
خل
informal
مترادف و متضاد
silly
1.Don't be so daft!
1. اینقدر خنگ نباش!
2.She's not as daft as she looks.
2. او آنقدرها که به نظر میرسد احمق نیست.
تصاویر
کلمات نزدیک
daffy
daffodil
daemon
dado
daddy-long-legs
dagger
daguerrotype
dahlia
daily
daily life
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان