Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . پردازش (رایانهای) دادهها
[اسم]
data processing
/ˌdeɪtə ˈprɑːsesɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پردازش (رایانهای) دادهها
دادهپردازی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پردازش اطلاعات
دادهپردازی
specialized
1.He devised a data processing system.
1. او یک سیستم پردازش داده طراحی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
data point
data multiplexer
data mining
data link
data journalism
data processor
data rate
data roaming
data structure
data system
کلمات نزدیک
data bank
data
dastardly
dashing
dasher
data protection
data retrieval
data set
data terminal
databank
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان