خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوسیده
[صفت]
decayed
/dᵻkˈeɪd/
قابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پوسیده
تجزیهشده، فاسدشده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پوسیده
تباه
فاسد
گندیده
گند
کرمخورده
تصاویر
کلمات نزدیک
decay
decathlon
decathlete
decapitation
decapitate
decease
deceased
deceit
deceitful
deceitfully
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان