خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به تاخیر افتاده
[صفت]
delayed
/dɪˈleɪd/
غیرقابل مقایسه
1
به تاخیر افتاده
معوق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عقبافتاده
معوق
1.delayed flights
1. پروازهای به تاخیر افتاده
تصاویر
کلمات نزدیک
delay
del
dekko
dejection
dejected
delectable
delectation
delegate
delegation
delete
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان