Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شرح
[اسم]
delineation
/dɪˌlɪniˈeɪʃn/
قابل شمارش
1
شرح
تصویر، توصیف
مترادف و متضاد
description
sketch
1.No clear delineation of responsibilities existed.
1. شرح واضحی از مسئولیت ها موجود نبود.
تصاویر
کلمات نزدیک
delineate
delimit
delightful
delighted
delight
delinquency
delinquent
deliquesce
delirious
delirium
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان