خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توصیف
[اسم]
description
/dəˈskrɪp.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توصیف
شرح
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تشریح
توصیف
وصف
شرح
مترادف و متضاد
account
explanation
illustration
1.the novelist’s powers of description
1. قدرت توصیف رماننویس
description of somebody/something
توصیف کسی/چیزی
She has given the police a very detailed description of the robber.
او توصیف بسیار دقیقی از دزد به پلیس ارائه داده است.
to give a detailed/full description of something
توصیف دقیق/کامل از چیزی دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
describe
descent
descending
descendant
descend
descriptive
descriptor
descry
desecrate
desecration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان